تشعیب. [ ت َ ] ( ع مص ) جدا و متفرق کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). متفرق کردن چنانکه قابل بازگشت نباشد. ( از اقرب الموارد ). || کاسه وابستن. ( تاج المصادر بیهقی ). کاسه وادربستن. ( زوزنی ). دربستن کاسه شکسته را ( از لغات اضداد است ). ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).