آنجا که تشت خانه مدحت کنند باز
تن دردهد وطای ملایک به مفرشی.
اخسیکتی ( از فرهنگ جهانگیری ).
|| خانه ای رانیز گویند که تشت و آفتابه در آن گذارند و آن را آفتابچی خانه نیز میگویند. ( برهان ). آفتابچی خانه. ( فرهنگ رشیدی ). آفتابچی خانه یعنی خانه ای که آفتابه لگن درآن گذارند. ( ناظم الاطباء ). خانه ای که آفتابه و لگن در آن گذارند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) : شاید که تشت دار سرایش شود خضر
زیرا که تشت خانه او چرخ اخضر است.
شرف شفروه ( از فرهنگ رشیدی ).
|| گاهی از روی تعظیم بر ادبخانه هم اطلاق کنند که عربان مبرز گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). و از روی ادب و کنایه آبخانه را نیز گویند. ( فرهنگ رشیدی ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). متوضی ̍. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). مبال : در جمع هرزه گویان ار گفت بد چه عیب
شرمندگی ندارد در تشتخانه تیز.
امیرخسرو ( از فرهنگ رشیدی ).
و رجوع به طشتخانه شود.