تشتت
/taSattot/
مترادف تشتت: اختلاف، افتراق، پراکندگی، پریشانی، تفرق، تفرقه ، پراکنده شدن، پریشان شدن
متضاد تشتت: تجمع
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) پراکنده شدن . ۲ - ( اسم ) پراکندگی . جمع : تشتتات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. پراکندگی، پریشانی.
پیشنهاد کاربران
پراکنش
لطفاً اعراب گذاری کلمه مدنظر رو به زبان ساده تر بیان کنید
تَشَتُّت : تفرق، پراکنده کردن
دستت ذهنی : فکر مشغول، پریشانی افکار
متضاد تجمع
تَشَتُّت : تفرق، پراکنده کردن
دستت ذهنی : فکر مشغول، پریشانی افکار
متضاد تجمع
پراکندگی، از هم گسیختگی، پریشانی، ناهماهنگی مثال در عبارت عدم تشتت قرآن که بر عدم پراکندگی قرآن معنی می شود.
پراکندگی، تفاوت و اختلاف
انشقاق، تفرقه، پراکندگی