تشاور. [ ت َ وُ ] ( ع مص ) مشورت کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). کنکاش کردن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تداول رأی و مشورت. ( از متن اللغة ). با یکدیگر مشاورت کردن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ):... فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تَشاوُر فلا جناح علیهما... ( قرآن 233/2 ).
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) با هم مشورت کردن رای زدن . ۲- ( اسم ) رای زنی شور.
فرهنگ معین
(تَ وُ ) [ ع . ] (مص ل . ) با هم مشورت کردن .
فرهنگ عمید
با هم مشورت کردن، با هم کنکاش کردن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی تَشَاوُرٍ: مشورت ریشه کلمه: شور (۴ بار)