تشاغل. [ ت َ غ ُ ] ( ع مص ) خویشتن را مشغول کردن از چیزی. ( دهار ) ( زوزنی ). تشغل به چیزی. ( از المنجد ). اشتغال به چیزی. ( اقرب الموارد ). شغلی بخود بستن و خویشتن را بدان مشغول ساختن. ( از متن اللغة ).
فرهنگ معین
(تَ غُ ) [ ع . ] (مص ل . ) خود را مشغول ساختن ، خود را به کاری مشغول نشان دادن .