تِسِئوس (Theseus)
(یا: تِزِه) در اساطیر یونان، پهلوانی از آتیکا. گفته می شد دولت های منطقه را تحت حکومت قانونی مشترکی در آتن وحدت بخشید. با کمک آریادنه، مینوتورغول آسا را از پا درآورد، با آمازون ها جنگید و به قشون آرگوناتها پیوست. تسئوس را چهره ای تاریخی نیز دانسته اند که در نبرد ماراتون(۴۹۰پ م) به نیروهای آتنی و متحدانشان در برابر ایرانیان یاری رسانید. تسئوس پسر آیگئوس، شاه آتن، و آئترا، دختر پیتئوس، شاه تروئزن، بود. تا بزرگسالی نزد مادرش در تروئزن به سر برد و بعد شمشیر و صندل های پدرش را برداشت و به آتن رفت. در طول سفر، رشادت های زیادی نشان داد، ازجمله کشتن پروکروستسو گاو نر کرت، که به دشت ماراتون آسیب رسانیده بود؛ سرانجام آیگئوس او را وارث خود اعلام کرد. آتنی ها موظف بودند که هر سال هفت دختر و هفت پسر جوان را به کرت بفرستند تا در لابیرنت(هزارتوی) پیچیدۀ مینوتورِ گاوسر قربانی شوند. تسئوس به قصد یافتن راهی برای نابودی هیولا داوطلب شد و قرار شد که در بازگشت، به جای بادبان های سیاه، بادبان های سفید را به نشانۀ موفقیت برافرازد. هنگام ورود، آریادنه، دختر مینوس شاه، عاشق او شد و به او شمشیر و همچنین گلوله ای نخ داد تا راهش را در داخل و خارج هزارتو علامت گذاری کند. تسئوس، پس از کشتن هیولا، با آریادنه از راه دریا گریخت، اما دیری نگذشت که او را در جزیرۀ ناکسوسرها کرد. تسئوس، هنگام نزدیک شدن به آتن، فراموش کرد که بادبان سفید را برافرازد و آیگئوس، به تصور این که پسرش کشته شده است، خود را به دریا انداخت و به این ترتیب تسئوس به قدرت رسید. در جنگ با آمازون ها، ملکۀ آن ها، هیپولیتا، (به روایتی خواهر او آنتیوپه) را با خود برد و از او صاحب پسری به نام هیپولیتوسشد. تسئوس به آرگونات ها پیوست، در سفر مخاطره آمیز ملئاگربرای شکار گراز کالدونیاشرکت کرد و به آدراستوسدر یافتن اجساد کشتگان جنگ هفت تن علیه تبسیاری داد. همچنین هلنجوان را از اسپارتربود و او را، تا زمانی که برادرانش، کاستورو پولوکس، (پولودیوکیسهای) یونانی نجات دادند، در آفیدنا پنهان کرد و رهبری لاپیتها را نیز علیه قنطورس۲ها بر عهده داشت. به همراه پیریتوس، به جرم تلاش برای ربودن پرسفونهمحکوم به اقامت در هادِس، جهان مردگان، شده بودند، اما او، پس از آن که هراکلس (هرکول) نجاتش داد، به خانه بازگشت. در غیبت تسئوس، آتنی ها علیه او تحریک شده بودند و در نتیجه نتوانست اقتدار خود را بازگرداند؛ پس از آن، به اسکوروسرفت و در آن جا لوکومِدِسشاه او را از پرتگاهی به زیر انداخت و به هلاکت رساند.
(یا: تِزِه) در اساطیر یونان، پهلوانی از آتیکا. گفته می شد دولت های منطقه را تحت حکومت قانونی مشترکی در آتن وحدت بخشید. با کمک آریادنه، مینوتورغول آسا را از پا درآورد، با آمازون ها جنگید و به قشون آرگوناتها پیوست. تسئوس را چهره ای تاریخی نیز دانسته اند که در نبرد ماراتون(۴۹۰پ م) به نیروهای آتنی و متحدانشان در برابر ایرانیان یاری رسانید. تسئوس پسر آیگئوس، شاه آتن، و آئترا، دختر پیتئوس، شاه تروئزن، بود. تا بزرگسالی نزد مادرش در تروئزن به سر برد و بعد شمشیر و صندل های پدرش را برداشت و به آتن رفت. در طول سفر، رشادت های زیادی نشان داد، ازجمله کشتن پروکروستسو گاو نر کرت، که به دشت ماراتون آسیب رسانیده بود؛ سرانجام آیگئوس او را وارث خود اعلام کرد. آتنی ها موظف بودند که هر سال هفت دختر و هفت پسر جوان را به کرت بفرستند تا در لابیرنت(هزارتوی) پیچیدۀ مینوتورِ گاوسر قربانی شوند. تسئوس به قصد یافتن راهی برای نابودی هیولا داوطلب شد و قرار شد که در بازگشت، به جای بادبان های سیاه، بادبان های سفید را به نشانۀ موفقیت برافرازد. هنگام ورود، آریادنه، دختر مینوس شاه، عاشق او شد و به او شمشیر و همچنین گلوله ای نخ داد تا راهش را در داخل و خارج هزارتو علامت گذاری کند. تسئوس، پس از کشتن هیولا، با آریادنه از راه دریا گریخت، اما دیری نگذشت که او را در جزیرۀ ناکسوسرها کرد. تسئوس، هنگام نزدیک شدن به آتن، فراموش کرد که بادبان سفید را برافرازد و آیگئوس، به تصور این که پسرش کشته شده است، خود را به دریا انداخت و به این ترتیب تسئوس به قدرت رسید. در جنگ با آمازون ها، ملکۀ آن ها، هیپولیتا، (به روایتی خواهر او آنتیوپه) را با خود برد و از او صاحب پسری به نام هیپولیتوسشد. تسئوس به آرگونات ها پیوست، در سفر مخاطره آمیز ملئاگربرای شکار گراز کالدونیاشرکت کرد و به آدراستوسدر یافتن اجساد کشتگان جنگ هفت تن علیه تبسیاری داد. همچنین هلنجوان را از اسپارتربود و او را، تا زمانی که برادرانش، کاستورو پولوکس، (پولودیوکیسهای) یونانی نجات دادند، در آفیدنا پنهان کرد و رهبری لاپیتها را نیز علیه قنطورس۲ها بر عهده داشت. به همراه پیریتوس، به جرم تلاش برای ربودن پرسفونهمحکوم به اقامت در هادِس، جهان مردگان، شده بودند، اما او، پس از آن که هراکلس (هرکول) نجاتش داد، به خانه بازگشت. در غیبت تسئوس، آتنی ها علیه او تحریک شده بودند و در نتیجه نتوانست اقتدار خود را بازگرداند؛ پس از آن، به اسکوروسرفت و در آن جا لوکومِدِسشاه او را از پرتگاهی به زیر انداخت و به هلاکت رساند.
wikijoo: تسیوس