تسیو

لغت نامه دهخدا

تسیؤ. [ ت َ س َی ْ ی ُءْ ] ( ع مص ) دوشیدن شیر گردآمده ناقه را. ( از متن اللغة ). || فرو گذاشتن شتر ماده ،شیر را از پستان بدون دوشیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از المنجد ). || مختلف شدن کارها. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مختلف شدن کارها برکسی چنانکه نداند کدام را دنبال کند: تَسَیَّاءَت علی فلان الامور؛ اختلفت فلایدری ایها یتبع. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( ازالمنجد ). || اقرار کرن فلان پس از انکار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اقرار کردن فلان به حق کسی بعد از انکار: تسیّأت فلان بحقی ؛ اقرّ به بعد انکار. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس