تسویه
/tasviye/
مترادف تسویه: برابر، تساوی ، مساوی، یکسان سازی، تسویت، برابر کردن، مساوی ساختن، راست کردن، مساوی کردن، یکسان کردن، تصفیه حساب
متضاد تسویه: نابرابر
برابر پارسی: یکسان کردن، سر بسر کردن، برابرسازی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( مصدر ) برابر کردن مساوی ساختن یکسان کردن .
ماخوذ از تازی راست کردگی و درست کردگی و برابری
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. هم سطح کردن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تسویه (ابهام زدایی). واژه تسویه ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تسویه (فقه)، رعایت مساوات، راست و برابر کردن چیزی نسبت به چیزی دیگر• تسویه (عرفان)، اصطلاحی در عرفان• تسویه آدم، به معنای آفرینش جوارح، اندام و تصویر صورت انسانی آدم و مهیا ساختن جسم او برای پذیرفتن روح• ادات تسویه، ادات بیانگر تساوی طرفین• استفهام تسویه ای، پرسش به قصد بیان یکسان بودن نتیجه دو کار• تشبیه تسویه، تشبیه دارای مشبه متعدد و مشبه به واحد• قلب تسویه، ابطال «علّت» در قیاس از طریق تسویه بین دو حکم «اصل»
...
...
wikifeqh: تسویه_(ابهام_زدایی)
[ویکی فقه] تسویه (عرفان). تسویه، اصطلاحی عرفانی می باشد.
تسویه، از ریشه «س وی»، مصدر باب تفعیل و به معنای مساوی کردن و به اعتدال رساندن است.
این اصطلاح از کلمه قرآنی سَوَّیْتُهُ
واژه تسویه از دیدگاه مفسران
اغلب مفسران، تسویه را اعتدال در صورت و کامل شدن خلقت معنی کرده اند. میبدی آن را به معنای اعتدال مزاج و کمال برای قبول روح انسانی دانسته است.
اصطلاح تسویه در عرفان
اصطلاح تسویه در عرفان بسیار کم به کار رفته و ظاهراً تنها در آثار ع زیزالدین نسفی و محمود شبستری در باره آن توضیح داده شده است.
تسویه از دیدگاه نسفی
...
تسویه، از ریشه «س وی»، مصدر باب تفعیل و به معنای مساوی کردن و به اعتدال رساندن است.
این اصطلاح از کلمه قرآنی سَوَّیْتُهُ
واژه تسویه از دیدگاه مفسران
اغلب مفسران، تسویه را اعتدال در صورت و کامل شدن خلقت معنی کرده اند. میبدی آن را به معنای اعتدال مزاج و کمال برای قبول روح انسانی دانسته است.
اصطلاح تسویه در عرفان
اصطلاح تسویه در عرفان بسیار کم به کار رفته و ظاهراً تنها در آثار ع زیزالدین نسفی و محمود شبستری در باره آن توضیح داده شده است.
تسویه از دیدگاه نسفی
...
wikifeqh: تسویه_عرفانی
[ویکی فقه] تسویه (فقه). تسویه یعنی رعایت مساوات، راست و برابر کردن چیزی نسبت به چیزی دیگر که به واجب و مستحب تقسیم می شود.
از آن به مناسبت در بابهای طهارت، صلات، زکات، تجارت، وقف، هبه، وصیت، نکاح و قضاء سخن گفته شده است.
تسویه برحسب موارد آن به واجب و مستحب تقسیم میشود.
← تسویه واجب
۱. ↑ الروضة البهیةج۳، ص۷۲-۷۳.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۸۱.
...
تسویه برحسب موارد آن به واجب و مستحب تقسیم میشود.
← تسویه واجب
۱. ↑ الروضة البهیةج۳، ص۷۲-۷۳.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۸۱.
...
wikifeqh: تسویه_(فقه)
مترادف ها
تطبیق، تنظیم، تعدیل، اصلاح، میزان، تسویه، اسباب تنظیم، الت تعدیل
مسکن، توافق، تعدیل، تسویه، تصفیه، ته نشینی، پرداخت، واریز، کلنی، زیست گاه
تسویه، تهاتر، نقل و انتقال بانکی، تسطیح، مکان مسطح
فسخ، تسویه، نابودی، از بین رفتن، واریز حساب
تسویه، مسکن گزینی
تسویه، هموارسازی، صاف سازی
تسویه، محلول، حل، راه حل، چاره سازی، شولش
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
تسویه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
آنرن ānren ( سنسکریت )
آنرن ānren ( سنسکریت )
با دیدن در این واژه ها ، ساویدن �سوا ، ساو، سونش ، سوهان� میشود گفت ریشه تسویه و مساوی عربی نیست
تسویه به معنی مساوی کردن هست که بعضی افراد به اشتباه از واژه نادرست "تسویه حساب" استفاده میکنند
که صحیح آن "تصفیه حساب " هست به معنی صاف کردن حساب
که صحیح آن "تصفیه حساب " هست به معنی صاف کردن حساب
تسویه حساب کردن
برابر ساختن تلافی کردن جبران کردن
آراستن!
مساوی، برابری، یکسانی - ایجاد تعادل و توازن ( کاربرد حسابداری ) - سَوا کردن حساب ها. ولی
تصفیه: صاف و پاک کردن - رفعِ اختلاف کردن، روشن ساختن - صاف کردن حساب ها.
که با هم فرق می کنند و هم نویسه هستند!
تصفیه: صاف و پاک کردن - رفعِ اختلاف کردن، روشن ساختن - صاف کردن حساب ها.
که با هم فرق می کنند و هم نویسه هستند!