تسویط. [ ت َ س ْ ] ( ع مص ) بسیار بیامیختن. ( تاج المصادر بیهقی ). بیامیختن.( از زوزنی ). آمیختن چیزی را به چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). محتوی دیگ را بهم آمیختن. ( از متن اللغة ). || زملوق از شاخ گندنا برآوردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ): سوط الکراث ، اخرج سیاطه و هی قضبانه التی علیها زمالیقه و هی مایخرج من الزهر فی الرأس القضیب ، ( متن اللغة ). || خلط کردن در کاری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تخلیط در کاری. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || مباشرت کردن در جنگ. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).