تسویر

/tasvir/

لغت نامه دهخدا

تسویر. [ ت َ س ْ ] ( ع مص ) دست ورنجن پوشانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). یاره بر دست کسی نهادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). دست بند پوشیدن. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). بر دیوار برآمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || باره بر دیوار قرار دادن. ( از متن اللغة ). باره برآوردن بر چیزی. ( از اقرب الموارد ). || دیوار برآوردن بر گرد شهر. ( از متن اللغة ) ( از المنجد ). و رجوع به تسور و سوار و سور شود.

فرهنگ فارسی

دست و رنجن پوشانیدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس