تسهل

لغت نامه دهخدا

تسهل. [ ت َ س َهَْ هَُ ]( ع مص ) آسان شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). آسان و نرم شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آسان شدن کار. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) ( از متن اللغة ): ما تسهل لی ان افعله ُ. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

فرهنگ عمید

آسان شدن.

پیشنهاد کاربران

بپرس