تسنیت

لغت نامه دهخدا

تسنیت. [ ت َ ] ( ع مص ) زیره در دیگ افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ). دیگ افزار در دیگ کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

تسنیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) واگشادن و آسان کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). آسان کردن چیزی را و بگشادن گره و مانند آن را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آسان کردن و گشادن چیزی را. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). سهل و آسان گردانیدن کاری. ( از المنجد ). || برنشستن و برآمدن چیزی را. ( از متن اللغة ). || خوشنودگردانیدن کسی را. ( از متن اللغة ).

پیشنهاد کاربران

بپرس