تسمید

لغت نامه دهخدا

تسمید. [ ت َ ] ( ع مص ) نسبید. ( زوزنی ). از بن برکندن موی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ). از بن برکندن یا تراشیدن موی را. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). و رجوع به تسبید شود. || نیک سرگین در زمین زدن. ( تاج المصادر بیهقی ). بار دادن زمین را به سماد و سماد سرگین خاکستر آمیخته.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || به بازی گرفتن کسی را. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

فرهنگ فارسی

تسبید از برکندن موی

پیشنهاد کاربران

بپرس