تسلیف

لغت نامه دهخدا

تسلیف. [ ت َ] ( ع مص ) پیش فرستادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی )( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || نهاری دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). ناشتاشکن دادن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || ناشتا شکستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ناشتایی خوردن. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || مهیا کردن ناشتایی کسی را. ( از اقرب الموارد ). || بها پیش دادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || قرض دادن کسی را. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

فرهنگ فارسی

نهاری دادن

پیشنهاد کاربران

بپرس