تسفد
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
تسفد؛ در راه تنگ رفتن. شعبه ؛ راه در کوه. لزب ؛ راه تنگ. مخلف ؛ راههای مرور مردم در زمین. مرتاح ؛راه تنگ. مشتل ؛ راه تنگ. مطرب ، مطربة؛ راه تنگ. نزعة؛ راه در کوه. نقب ؛ راه در کوه. ( منتهی الارب ) . و رجوع به ره در همین معنی شود.