تسریع
/tasri~/
مترادف تسریع: سرعت، شتاب ، تعجیل، عجله ، سرعت بخشیدن، شتاب کردن، سرعت گرفتن
متضاد تسریع: کند، تأخیر، تأخیرکردن
برابر پارسی: شتاب، زود، تند
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) شتافتن شتاب آوردن سرعت آوردن در کار سرعت گرفتن . ۲- ( اسم ) شتاب سرعت . جمع : تسریعات . توضیح بمعنی شتافتن در کتب عرب نیامده و بجای آن (( اسراع ) ) مستعمل است .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
شتاب، سرعت، تسریع، افزایش سرعت، تندی، تعجیل
تسریع، ازدیاد تولید یا سرعت و غیره
شتاب، تسریع، ته نشینی، دست پاچگی، بارش، عجله
سرعت، تسریع، سفر، اردوکشی، هیئت اعزامی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
شتابدهی
تند کردن