تسحر

لغت نامه دهخدا

تسحر. [ ت َ س َح ْ ح ُ ] ( ع مص ) سحور کردن.( تاج المصادر بیهقی ). سحور خوردن. ( زوزنی ) ( دهار ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). طعام سحری خوردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس