تسجیح. [ ت َ ]( ع مص ) تعریض کردن کسی را بسخن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || بانگ کردن کبوتر. ( از متن اللغة ).