[ویکی الکتاب] معنی لَا تَسُبُّواْ: دشنام ندهید
ریشه کلمه:
سبب (۱۱ بار)
دشنام: در صحاح آمده «السبّ: الشتم» راغب و اقرب آن را دشنام دردناک و سخت گفتهاند . مراد از «الَّذینَ» معبودها و فاعل «یدعون» مشرکان است یعنی معبودهای مشرکان را دشنام نگوئید آنها هم از روی جهل خدا را که معبود شماست دشنام گویند. در مجمع از قتاده نقل شده: مسلمانان بتهای مشرکان را دشنام میدادند خدا از این کار نهی کرد مبادا که آنها خدا را از روی جهالت نا سزا گویند. رشنام در اثر نبودن منطق و در اثر زبونی است شخص تا میتواند لازم است طرف را با منطق مجاب نماید در «تبب» و «حمار» گذشت که قرآن راجع به ابولهب قصد نا سزا گوئی و به حمار قصد تحقیر ندارد. در اینجا هم از دشنام دادن به خدایان دروغین نهی کرده است . آیا مراد مطلق نهی از سب است خواه آشکارا و پیش چشم طرف باشد و یا در نهان؟ و یا مراد در پیش چشم طرف بودن است؟ قید «فَیَسُبُّو اللّهَ» روشن میکند که غرض سبّ آشکار است و گرنه در صورت نهان بودن که اطّلاع ندارند تا مقابله به مثل کنند در کافی بابی تحت عنوان (ساب) هست که از سبّ مؤمنین و سبّ آشکار مؤمن و غیر مؤمن نهی میکند و درباره مشرکان مقتول بدر نقل شده که حضرت فرمود: به این جنازهها دشنام نگوئید چیزی از دشنام شما به اینها نمیرسد ولی زندگان را اذیّت میکنید. «لا تَسُبُّوا هؤُلاء فَاِنَّهُ لا یَخْلُصُ اِلَیْهِمْ شَیْءُ مَمّا تَقُولُونَ و تُؤْذُونَ الاَحْیاءْ اَلا اِنَّ البَداءَ لُؤْمٌ» (المحجة ج 5 ص 215). به نظر میآید منظور دشنام آشکارا درباره مشرکان و کفّار است و در پنهانی اشکالی نداشته باشد مگر آنکه بگوئیم چون فحش باعث پستی دشنام ده است برای حذر از پست بودن باید مطلقاً فحش نگوید. سبّ فقط دو بار در قِان آمده که نقل شد.
ریشه کلمه:
سبب (۱۱ بار)
دشنام: در صحاح آمده «السبّ: الشتم» راغب و اقرب آن را دشنام دردناک و سخت گفتهاند . مراد از «الَّذینَ» معبودها و فاعل «یدعون» مشرکان است یعنی معبودهای مشرکان را دشنام نگوئید آنها هم از روی جهل خدا را که معبود شماست دشنام گویند. در مجمع از قتاده نقل شده: مسلمانان بتهای مشرکان را دشنام میدادند خدا از این کار نهی کرد مبادا که آنها خدا را از روی جهالت نا سزا گویند. رشنام در اثر نبودن منطق و در اثر زبونی است شخص تا میتواند لازم است طرف را با منطق مجاب نماید در «تبب» و «حمار» گذشت که قرآن راجع به ابولهب قصد نا سزا گوئی و به حمار قصد تحقیر ندارد. در اینجا هم از دشنام دادن به خدایان دروغین نهی کرده است . آیا مراد مطلق نهی از سب است خواه آشکارا و پیش چشم طرف باشد و یا در نهان؟ و یا مراد در پیش چشم طرف بودن است؟ قید «فَیَسُبُّو اللّهَ» روشن میکند که غرض سبّ آشکار است و گرنه در صورت نهان بودن که اطّلاع ندارند تا مقابله به مثل کنند در کافی بابی تحت عنوان (ساب) هست که از سبّ مؤمنین و سبّ آشکار مؤمن و غیر مؤمن نهی میکند و درباره مشرکان مقتول بدر نقل شده که حضرت فرمود: به این جنازهها دشنام نگوئید چیزی از دشنام شما به اینها نمیرسد ولی زندگان را اذیّت میکنید. «لا تَسُبُّوا هؤُلاء فَاِنَّهُ لا یَخْلُصُ اِلَیْهِمْ شَیْءُ مَمّا تَقُولُونَ و تُؤْذُونَ الاَحْیاءْ اَلا اِنَّ البَداءَ لُؤْمٌ» (المحجة ج 5 ص 215). به نظر میآید منظور دشنام آشکارا درباره مشرکان و کفّار است و در پنهانی اشکالی نداشته باشد مگر آنکه بگوئیم چون فحش باعث پستی دشنام ده است برای حذر از پست بودن باید مطلقاً فحش نگوید. سبّ فقط دو بار در قِان آمده که نقل شد.
wikialkb: تَسُبّوا