تساهل

/tasAhol/

مترادف تساهل: انعطاف، تسامح، سهل گیری، آسان گیری، سهل انگاری، مسامحه، مماطله، سهل انگاری کردن، مسامحه کردن ، سهل گرفتن، آسان گرفتن

متضاد تساهل: کوشیدن، سخت گرفتن

برابر پارسی: آسان گیری، ساده گیرانه

لغت نامه دهخدا

تساهل. [ ت َ هَُ ] ( ع مص ) همدیگر آسان گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). تسامح. ( زوزنی ) ( متن اللغة ). تلاین و تسامح. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || تساهل امر بر چیزی ضد تعاسر بر آن است. ( از اقرب الموارد ). || تساهل در عبارت ، ادای لفظی است آنچنانکه دلالت صریحی بمقصود نکند. ( از تعریفات جرجانی ).

فرهنگ فارسی

سهل گرفتن، آسان گرفتن بریکدیگر، بانرمی رفتار
۱- ( مصدر ) سهل گرفتن بر یکدیگر. ۲- آسان گرفتن بنرمی رفتار کردن . ۳- آسان گفتن . ۳- ( اسم ) سهل انکاری .

فرهنگ معین

(تَ هُ ) [ ع . ] (مص ل . ) سهل گرفتن بر یکدیگر.

فرهنگ عمید

۱. سهل گرفتن، سست گرفتن.
۲. آسان گرفتن بر یکدیگر، به نرمی رفتار کردن.

دانشنامه آزاد فارسی

تساهُل (toleration)
آزادی دین، در کشورهای واجد دینی رسمی. در قرن ۱۹ تساهل، در همۀ جهان مراعات می شد؛ ولی پیدایش فاشیسم و کمونیسم دامنۀ اجرای آن را در بسیاری کشورها محدود کرد، اگرچه بیشتر حکومت ها همچنان مدعی پشتیبانی از تساهل اند. جنبش اصلاح دین اصلِ لزوم تبعیت مردم از دین پادشاهشان را پذیرفت. این اصل تلویحاً به برابری دین ها از لحاظ نظری اشاره داشت، و از همین رو زمینه را برای پذیرش اصل تساهل هموار کرد. بی اعتنایی به دین در دورۀ جدید نیز به توسعۀ اصل تساهل کمک کرده است.

پیشنهاد کاربران

هم خانواده ی تساهل : سهل
تساهل = سهل انگاری
متضاد تساهل : جدیت
تساهل / tasAhol /
مترادف تساهل: انعطاف، تسامح، سهل گیری، آسان گیری، سهل انگاری، مسامحه، مماطله، سهل انگاری کردن، مسامحه کردن ، سهل گرفتن، آسان گرفتن
متضاد تساهل: کوشیدن، سخت گرفتن
برابر پارسی: آسان گیری، ساده گیرانه
...
[مشاهده متن کامل]

لطفأ آزمون های تیزهوشان امسال رو جدی بگیرید، نه آسون و راحت!. . . 🙏🌹

مسامحه
آزاد گذاشتن ، آسان گرفتن .

بپرس