تسال
لغت نامه دهخدا
تسأل. [ ت َ ءُ ]( ع مص ) یکدیگر را پرسیدن و از یکدیگر خواستن. ( زوزنی ). از یکدیگر پرسیدن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). همدیگر خواستن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). از یکدیگر پرسیدن قوم. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).
تسال. [ ] ( ع اِ ) دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را سیم آهنی معنی کرده است. رجوع به همین کتاب ج 1 ص 146 شود.
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید