تسافل

فرهنگ معین

(تَ فُ ) [ ع . ] (مص ل . ) فرود آمدن .

پیشنهاد کاربران

تَسافُل : فرومایگ، پستی، به زیر آمدن
زهر خواری را چو شکّر می خورند
خار غمها را چو اشتر می چرند
بهر عِین غم، نه از بهر فرج
این تَسافُل پیش ایشان چون درج
مولانا

بپرس