تسافد. [ ت َ ف ُ ] ( ع مص ) بر یکدیگر گشنی کردن. ( زوزنی ). برجهیدن ددان. ( منتهی الارب ). برجهیدن ددان بروی یکدیگر. ( ناظم الاطباء ).جماع کردن بهائم. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). برجستن نر بماده. ( از متن اللغة ). قدیقال فی غیرالانسان کالنکاح والمباشرة و المجامعة فی الانسان. ( بحر الجواهر ).