تسابی

لغت نامه دهخدا

تسابی. [ ت َ ] ( ع مص ) بندی کردن بعضی مر بعضی را. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اسیر کردن بعض قوم مر بعضی را. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از المنجد ). || دل بردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اسیر کردن کسی با محبت ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) ( از متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

بندی کردن بعضی مر بعضی را . اسیر کردن بعض قوم مر بعضی را .

پیشنهاد کاربران

بپرس