تزییل. [ ت َزْ ] ( ع مص ) جدا وا کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). جداوا شدن. ( زوزنی ). جدا کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). جدا کردن و پراکنده نمودن. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تفریق. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). جدا کردن. ( از متن اللغة ) : فزیلنا بینهم و قال شرکاؤهم... ( قرآن 28/10 ).