تزیدن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
۲. برآوردن.
پیشنهاد کاربران
در پارسی میانه ما فعل �تزیدن� با مصدر سماعی �تختن� را داشتیم، به معنی جاری و روان شدن هر چیزی، چه مایع باشد چون آبی در چشمه، چه جانوری باشد چون اسبی تیزرو در هامون. ریخت مسبب این فعل �تاختن� و مصدر قیاسی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
آن �تازیدن� است که در زبان کنونی ما بسیار رایج است و معنی دواندن و انگیختن اسب را می دهد که کنایه از حمله کردن و یورش آوردن نیز هست. اگرچه واژگانی مانند این به فراموشی سپرده شده اند، زبانی که ما امروز به آن سخن می رانیم، سرشار از یادگارهای این گونه واژگان فراموش شده هستند.