تزکین

لغت نامه دهخدا

تزکین. [ ت َ ] ( ع مص ) پوشیده و پنهان داشتن کار بر کسی و مشتبه گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) ( از متن اللغة ). تشبیه و تلبیس. ( اقرب الموارد ). || جای دادن حدیث نفس را در دل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || اندازه کردن و بگمان گفتن چیزی را. ( از متن اللغة ). || ( ع اِ ) حدیث نفس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). حدیث نفس و وقوع ظن در دل. ( ناظم الاطباء ). گمانهایی که در نفس ها واقع شوند. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس