تزویر کردن


معنی انگلیسی:
equivocate

لغت نامه دهخدا

تزویر کردن. [ ت َزْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دورویگی کردن و نفاق کردن و مکر کردن و فریب دادن و غدر کردن و دروغ گفتن. ( ناظم الاطباء ). سخن دروغ را آرایش دادن. دروغی را راست نمودن :
اینجا بگاه نتوان تزویر شعر کردن
افسوس کرد نتوان بر شیر مرغزاری.
منوچهری.
گفت چه گوئید اندر مردی که نامه مزور از من به عبداﷲ خزاعی برده است و بر من تزویر کرده از بهر فائده خویش.( تاریخ بخارا ) :
خواهند جماعتی که تزویر کنند
از حیله طریق شرع تغییر کنند.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 903 ).
از سر زلف تو، همه هیچ بود
هرچه دلم حیله و تزویر کرد.
عطار.
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند.
حافظ.

مترادف ها

falsify (فعل)
ساختن، تحریف کردن، دست بردن در، باطل ساختن، تزویر کردن

fox (فعل)
گیج کردن، تزویر کردن، روباه بازی کردن

فارسی به عربی

ثعلب , زیف

پیشنهاد کاربران

یعنی رهبر شورای نگهبان مجلس خبرگان تشخیص مصلحت نظام قوای سه گانه قوه قضائیه مجریه مغننه و زیر مجموع همه انها حوزه های علمیه و مراجع شاید کمتر از یک در صد انان بسوی تزویر نباشند واکثرامردم ایران اگر پیمانه
...
[مشاهده متن کامل]
را شکستن وپا روی خون شهیدان گذاشتن و پا روی قانون اساسی اصل دوم بند یک گذاشتن و جایگاهشان شد بدتر از جایگاه کافران

بپرس