تزم
لغت نامه دهخدا
تزم. [ ت ِ زِ ] ( ع اِ ) تزمة. دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را معادل بُت فرانسه آورده و ظاهراً از چزمه ترکی بمعنی موزه مأخوذ شده است. رجوع به دزی ج 1 ص 146 شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید