تزلیم. [ ت َ ] ( ع مص ) راست تراشیدن و نیکو قد کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). راست و درست گردانیدن تیر را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). راست و برابر گردانیدن چیزی را. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) ( از متن اللغة ). || نرم و تابان کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نرم گردانیدن چیزی را. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || بگردانیدن آسیا را و گرفتن کنارهای آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( ازالمنجد ). || بد کردن غذای کسی را. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از المنجد ). || اصلاح کردن سنگ جهت آسیا و هر چیز که کناره های آنرا بگیرند. ( از متن اللغة ). || پر کردن ظرف. ( از متن اللغة ). || اندک کردن عطاء. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).