تزلغ. [ ت َ زَل ْ ل ُ ] ( ع مص ) کفته گردیدن پای کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). شکافته شدن پای کسی. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). صواب آن است که با عین مهمله باشد. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). افضل آن است که تزلع باشد. ( از المنجد ). و رجوع به تزلع شود.