تزغیب

لغت نامه دهخدا

تزغیب. [ ت َ ] ( ع مص ) باکنده مویه «؟» شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). موی ریزه زرد برآوردن چوزه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). موهای زرد برآوردن جوجه. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

فرهنگ فارسی

یا کنده مویه شدن موی ریزه زرد بر آوردن چوزه .

پیشنهاد کاربران

بپرس