تزغو

لغت نامه دهخدا

تزغو. [ ت َ ] ( اِ ) ذخیره و آذوقه و تزقو. ( ناظم الاطباء ). بلوشه در شرح لغات و اصطلاحات جامعالتواریخ رشیدی این کلمه را معرب توسخوی مغولی و بمعنی نزل آورده است. رجوع به توضیحات بلوشه درج 2 ص 27 جامعالتواریخ رشیدی و ترغو در همین لغت نامه شود.

فرهنگ فارسی

ذخیره و آذوقه و تزقه .

پیشنهاد کاربران

بپرس