تزریم. [ ت َ ] ( ع مص ) قطع کردن کمیز بر کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). قطع کردن. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ): زرمه ُالدهر؛ ای قطع عنه ُالخیر. ( المنجد ). || قطع کردن اشک و سخن و جز آن بر کسی. || بخیل نمودن ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نسبت دادن کسی را به بخل. ( از متن اللغة ).