تزحیر

لغت نامه دهخدا

تزحیر. [ ت َ ] ( ع مص ) سخت پیچان کردن شکم و روان شدن آن و سخت مبتلا گردیدن به علت پیچاک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). گشاده شدن شکم به سختی پیچش شکم چنانکه خون میرفته باشد و سخت مبتلا گردیدن به علت پیچاک. ( آنندراج ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || مردن بچه ناقه یکماه پیش از ایام ولادت پس گوی را در مخلاة کرده یک شب درشرمگاه او گذارند و بینی وی را بند کنند، سپس آن گوی را... برآرند و بچه نوزاد دیگری را به وی بنمایند، پس ناقه گمان میبرد که حالا بچه زاده است و بینی آن را بگشایند. پس آن ناقه بوی کند آن بچه را، و مهربان شود پس میدوشند آنرا و این فعل ترحیز است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس