تزبی

لغت نامه دهخدا

تزبی. [ ت َ زَب ْ بی ] ( ع مص ) کوی ساختن صیاد خویشتن را تا در آنجا پنهان شود. ( تاج المصادر بیهقی ). خانه ساختن صیاد خویشتن را تا در آنجا پنهان شود. ( زوزنی ). زیبة ساختن برای شکار دده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زبیه ساختن برای شکار حیوانات سبع. ( ناظم الاطباء ). و زبیة مغاکی جهت شکار شیر و دده.( آنندراج ). کندن مغاک جهت شکار شیر و حیوانات سبع. ( از متن اللغة ) ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). || پنهان شدن در زبیة برای صید. ( از المنجد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس