تزاید

/tazAyod/

مترادف تزاید: ازدیاد، افزایش، فزونی ، افزایش یافتن، افزون شدن، زیاد شدن

متضاد تزاید: تقلیل، کاهش، تقلیل یافتن، کاهش یافتن

معنی انگلیسی:
augmentation, growth, increase, up

لغت نامه دهخدا

تزاید. [ ت َ ی ُ ] ( ع مص ) افزون شدن. ( زوزنی ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). افزونی و ازدیاد و زیادتی. ( ناظم الاطباء ). || به تکلف افزودن در سخن و جز آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تزید در سخن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || افزودن قیمت کالا هر یک مقابل دیگری تا به نهایت رسد. ( از المنجد ). مزایده. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغه ). || ( اِ ) ( اصطلاح پزشکی ) افزایش بیماری و گذشتن مرض از دوران ابتدایی : چون نفثی اندک همی باشد نشان آن بود که طبیعت آغاز پزانیدن علت کرده است و بیماری از ابتدا، در گذشته است ، و هنوز اندر فزونیست و طبیبان این وقت را تزاید گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

فرهنگ فارسی

زیادشدن، افزون شدن، افزایش، افزونی
( مصدر ) ۱- زیاد شدن افزون گشتن . ۲- ( اسم ) افزونیفزونیافزایش.جمع:تزایدات
افزون شدن افزونی و ازدیاد و زیادتی .

فرهنگ معین

(تَ یُ ) [ ع . ] (مص ل . ) زیاد شدن ، افزون گشتن .

فرهنگ عمید

۱. زیاد شدن، افزون شدن.
۲. افزونی، افزایش.

پیشنهاد کاربران

بپرس