ترینه وا. [ ت َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) ترینه با : شیخ را گفتند باران نمی بارد، دعا کن تا باران بارد. آن شب برفی بزرگ باریدروزی دیگر گفتند چه کردی گفت ترینه وا خوردم یعنی که من قطبم چون من خنک شدم همه جهان که بر من میگردد خنک شد. ( تذکرةالاولیاء عطار ). رجوع به ترینه با شود.