ترینه

لغت نامه دهخدا

ترینه. [ ت َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) نوعی از قاتق باشد که مردم نامراد و فقیر در آشهای آرد کنند و طریق ساختنش آن است که نان نیم پخته را ریزه ریزه کرده با فلفل و زیره و سیاه دانه ، نیم کوفته ، و سبزیهای ریزه کرده مانند شلغم و چغندر و گندنا و پودینه و امثال آن ، مجموع را در تغاری کنند و سرکه و دوشاب بر بالای آن ریزندو مشت بسیاری بزنند تا خوب خمیر شود، و در آفتاب نهند، و همچنین تا چهل روز بدین دستور هر روز سرکه و دوشاب بر آن ریزند و بر هم زنند و در آفتاب نهند تا بقوام آید، و بعد از چهل روز قرصها از آن سازند و خشک کنند و در وقت احتیاج قرصی از آن در آب گرم اندازندتا نرم شود، قاتق آش کنند. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ).نوعی از قاتق که مردم نامراد و درویش در آشها کنند.( ناظم الاطباء ). مخفف تربا بود. ( فرهنگ خطی کتابخانه سازمان لغتنامه ). صاحب آنندراج در ذیل ترخوانه آرد:... و آنرا بحذف خا، ترینه نیز گویند :
شمس دنیا تو فخر دین منی
فخر دنیا تو شمس دین منی
گر همه نیکوان ترینه شوند
تو کبیتای کنجدین منی.
طیان.
شکر چه نهی به خوان بر چون نداری
به نطع اندر مگر سرکه و ترینه.
ناصرخسرو.
ترینه گر نخورد مرد سفله پیش از مرگ
پس از وفات چه لذت ز تره و حلواش.
سنایی.
ما و همین دوغبا وترف و ترینه
پخته امروز یا ز باقی دینه.
( از اسرارالتوحید ص 276 ).
و رجوع به ترخوانه شود. || اقسام سبزیها را نیز گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). انواع سبزی ها را نامند مانند تره بادام و تره تیزک و بادرنجبویه و ترب و گندنا و امثالهم. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) : دیگر آنکه بیشتر خوردنی ها پوسانند، پس میخورند چون ترینه و چغندر آب و شلغم آب ؟ و غیر آن. ( ذخیره خوارزمشاهی ). || و طعامی باشد که آنرا با گوشت و گندم و سرکه بپزند و آنرا بعربی عویشه خوانند با عین بی نقطه ، بر وزن همیشه. ( برهان ). نان خورش که به تازی عویشه گویند. ( ناظم الاطباء ). جنسی از طعام که به تازیش عویشه خوانند. ( شرفنامه منیری ).

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) نوعی خوراکی است که عبارت است از اینکه نان تنوری نیم پخته را ریزهریزه کرده با فلفل و زنجبیل و زیره و سیاه دان. نیم کوفته و سبزیهای ریزه کرده در تغاری کنند و سرکه و دوشاب بر بالای آن ریزند و مشت زنند تا خنب خمیر شود و در آفتاب نهند و تا ۴٠ روز هر روز سرکه و دوشاب ریزند و بر هم زنند و رد آفتاب نهند تا بقوام آید. سپس از آن قرصها سازند و خشک کنند.

فرهنگ معین

(تَ نِ ) نک ترخوانه .

فرهنگ عمید

۱. هر خوراک آبدار که نان در آن تر و تریت شود، مانند آبگوشت و اشکنه.
۲. = ترخوانه

دانشنامه عمومی

ترینه یک منطقهٔ مسکونی در قطر است که در شهرداری الوکره واقع شده است. [ ۱]
عکس ترینه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

طبق ترجمه کشف الاسرار و عده الابرار در آیه 267 سوره بقره
ترینه = مرطوب ، نیم خیس، نمناکی کم برای مسح سر

بپرس