تریاقی

لغت نامه دهخدا

تریاقی. [ ت ِرْ ] ( ص نسبی ) منسوب است به تریاق که قریه ای است از قرای هرات. ( سمعانی ). و رجوع به تریاق و ماده بعد شود.

تریاقی. [ ت ِرْ ] ( اِخ ) عبدالعزیزبن محمدبن ثمامةالتریاقی مکنی به ابونصر از ابی محمد عبدالجباربن محمدبن عبداﷲ الجراحی المروزی و ابی القاسم ابراهیم بن علی و دیگر هریان روایت دارد. و از وی ابوالفتح عبدالملک بن عبداﷲ کروخی ( و این آخرین کسی است که از وی در بغداد حدیث کرد ) و ابوجعفر حنبل بن علی بن الحسین صوفی سنجری و غیره روایت کرده اند. تریاقی در ماه رمضان 483 هَ. ق. در هرات درگذشت و در باب خشک دفن شد. ( از معجم البلدان ). و رجوع به ماده قبل شود.

فرهنگ فارسی

عبدالعزیز بم محمد بم ثمامه التریاقی مکنی به ابونصر از ابی محمد عبدالجبار بن محمد بن عبدالله الجراحی المروزی و ابی القاسم ابراهیم بن علی و دیگران روایت دارد و از وی ابوالفتح عبدالملک بن عبدالله کروخی و ابو جعفر حنبل بن علی بن الحسین صوفی سنجری و غیره روایت کرده اند تریاقی در ماه رمضان ۴۸۳ ه.ق. در هرات درگذشت و در باب خشک دفن شد .

دانشنامه عمومی

تریاقی، گل قبرآرا ( نام علمی: Vincetoxicum ) نام یک سرده از زیرخانواده استبرق است.
عکس تریاقی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

theriac (اسم)
پادزهر، تریاق، شیره قند، تریاقی

پیشنهاد کاربران

بپرس