تری باور شخصیتی تخیلی و ساختگی است که بازیگری این نقش را لسلی هوپ در سریال ۲۴ بر عهده دارد. [ ۱]
تری باور در سال ۱۹۶۷ متولد شد. او همسر جک باور و مادر کیم باور است. او استاد هنرهای زیبا و تمرین هنر در دانشگاه کالیفورنیا است. همچنین او طراح آزاد معماری داخلی نیز می باشد. [ ۲]
در ابتدای فصل ۱ این سریال، جک بعد از شش ماه جدایی ( به دلیل اختلافات ) از همسر خود به درخواست تری به خانه بازمی گردد تا در کنار خانواده اش زندگی کند. اما کیم با پدر و مادرش کنار نمی آید و شبانه از خانه فرار می کند تا با دوستان خود به خوش گذرانی بپردازد. جک نیز که توسط سی تی یو از احتمال یک حملهٔ تروریستی باخبر می شود سریع خود را به سی تی یو می رساند و تری نیز پس از این که مطلع می شود دخترش در خانه نیست، به دنبال او می رود. تری در جستجوی یورک با مردی آشنا می شود که ادعا می کند نامش آلن یورک است و پدر دختری است که دوست کیم ( جنت ) است. هم زمان کیم متوجه می شود که دزدیده شده و به مادرش با تلفن اطلاع می دهد. ربایندگان که دیگر به جنت احتیاج ندارند او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار می دهند و بدن او را ( که فکر می کنند مرده است ) در خیابان می اندازند. جنت توسط یک نفر پیدا می شود و به بیمارستان انتقال داده می شود؛ ولی بعد از عمل توسط فردی که ادعا می کند پدر اوست ( ولی پدرش نیست ) به قتل می رسد. تری نیز وقتی که نینا مایرز به او اطلاع می دهد که جسد آلن یورک واقعی پیدا شده، می فهمد که آن مرد آلن یورک نیست و با تروریست ها هم ست است. آن مرد ( که اسم واقعی اش کوین کارول است ) نیز مطلع می شود که تری می داند او آلن یورک نیست. سپس تری به کارول کلک می زند و او را با سنگ می زند و با سیم او را به درخت می بندد. او به سی تی یو اطلاع می دهد تا بیایند و او را ببرند؛ ولی مأمورانی که می آیند از طرف سی تی یو نیستند، بلکه از طرف تروریست ها هستند. تری نیز دزدیده می شود و به پیش دخترش کیم که در اختیار تروریست هاست برده می شود. در پایان جک طی عملیاتی دختر و همسرش را نجات می دهد. وقتی که کیم و تری در بیمارستان هستند، مشخص می شود که تری از جک حامله است. در پایان که مشخص می شود نینا مایرز با تروریست ها هم دست بوده، نینا می خواهد تا به صورت پنهانی از سی تی یو خارج شود؛ ولی تری او را می بیند که دارد با زبان آلمانی با شخصی صحبت می کند. از پشت تلفن به نینا گفته می شود که نباید مدرکی به جا بگذارد تا او را به آلمان ربط دهد. برای همین نینا تری را به صندلی می بندد و تیری به شکم او می زند. وقتی جک تری را پیدا می کند می فهمد که تری مرده و در پایان ساعت به احترام مرگ تری باور بی صدا به پایان می رسد. مرگ تری تأثیر زیادی بر زندگی جک می گذارد. تا جایی که در فصل ۲ او دیگر در سی تی یو کار نمی کند و دخترش کیم ۱۸ ماه با او حرف نزده چون او را مقصر مرگ مادرش می داند. همچنین به گفته برخی علت معتاد شدن جک به هروئین در فصل ۳ کنار آمدن با مرگ تری است. در ادامه فصل تونی آلمیدا به جک می گوید که مثل او نمی گذارد که شغلش باعث شود میشل را از دست بدهد. در فصل ۴، نام تری در طول رابطه جک با آدری به میان می آید. در فصل ۵، جک به دخترش کیم می گوید این که او را رها کرده از مرگ تری برایش سخت تر بوده است. در فصل ۶، جک به برادرش گرم باور می گوید آخرین باری که او را دیده، روز تشییع جنازه تری بوده است. در فصل ۷ هم تونی به جک می گوید که دولت تری را مانند میشل برای اهداف خویش کشت و این جمله آن قدر جک را عصبانی می کند که تا مرز کشتن تونی پیش می رود. همچنین در این فصل رنه به جک می گوید که آیا مرگ تری را احساس کرده یا فکر کرده فقط در آن زمان ضروری بوده؟ در ادامه لری ماس به کلوئی ابرایان می گوید که متعجب است چگونه بعد از این همه سال که دوست جک بوده، زنده مانده ( اشاره به این که همه آشنایان جک کشته می شوند ) و همچنین لری به جک می گوید که نمی گذارد بلایی که سر تری آمد سر رنه نیز بیاید؛ و در آخر در همان فصل ۷ مشخص می شود که کیم نام دخترش ( نوهٔ جک ) را به یاد مادرش «تری» گذاشته است. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفتری باور در سال ۱۹۶۷ متولد شد. او همسر جک باور و مادر کیم باور است. او استاد هنرهای زیبا و تمرین هنر در دانشگاه کالیفورنیا است. همچنین او طراح آزاد معماری داخلی نیز می باشد. [ ۲]
در ابتدای فصل ۱ این سریال، جک بعد از شش ماه جدایی ( به دلیل اختلافات ) از همسر خود به درخواست تری به خانه بازمی گردد تا در کنار خانواده اش زندگی کند. اما کیم با پدر و مادرش کنار نمی آید و شبانه از خانه فرار می کند تا با دوستان خود به خوش گذرانی بپردازد. جک نیز که توسط سی تی یو از احتمال یک حملهٔ تروریستی باخبر می شود سریع خود را به سی تی یو می رساند و تری نیز پس از این که مطلع می شود دخترش در خانه نیست، به دنبال او می رود. تری در جستجوی یورک با مردی آشنا می شود که ادعا می کند نامش آلن یورک است و پدر دختری است که دوست کیم ( جنت ) است. هم زمان کیم متوجه می شود که دزدیده شده و به مادرش با تلفن اطلاع می دهد. ربایندگان که دیگر به جنت احتیاج ندارند او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار می دهند و بدن او را ( که فکر می کنند مرده است ) در خیابان می اندازند. جنت توسط یک نفر پیدا می شود و به بیمارستان انتقال داده می شود؛ ولی بعد از عمل توسط فردی که ادعا می کند پدر اوست ( ولی پدرش نیست ) به قتل می رسد. تری نیز وقتی که نینا مایرز به او اطلاع می دهد که جسد آلن یورک واقعی پیدا شده، می فهمد که آن مرد آلن یورک نیست و با تروریست ها هم ست است. آن مرد ( که اسم واقعی اش کوین کارول است ) نیز مطلع می شود که تری می داند او آلن یورک نیست. سپس تری به کارول کلک می زند و او را با سنگ می زند و با سیم او را به درخت می بندد. او به سی تی یو اطلاع می دهد تا بیایند و او را ببرند؛ ولی مأمورانی که می آیند از طرف سی تی یو نیستند، بلکه از طرف تروریست ها هستند. تری نیز دزدیده می شود و به پیش دخترش کیم که در اختیار تروریست هاست برده می شود. در پایان جک طی عملیاتی دختر و همسرش را نجات می دهد. وقتی که کیم و تری در بیمارستان هستند، مشخص می شود که تری از جک حامله است. در پایان که مشخص می شود نینا مایرز با تروریست ها هم دست بوده، نینا می خواهد تا به صورت پنهانی از سی تی یو خارج شود؛ ولی تری او را می بیند که دارد با زبان آلمانی با شخصی صحبت می کند. از پشت تلفن به نینا گفته می شود که نباید مدرکی به جا بگذارد تا او را به آلمان ربط دهد. برای همین نینا تری را به صندلی می بندد و تیری به شکم او می زند. وقتی جک تری را پیدا می کند می فهمد که تری مرده و در پایان ساعت به احترام مرگ تری باور بی صدا به پایان می رسد. مرگ تری تأثیر زیادی بر زندگی جک می گذارد. تا جایی که در فصل ۲ او دیگر در سی تی یو کار نمی کند و دخترش کیم ۱۸ ماه با او حرف نزده چون او را مقصر مرگ مادرش می داند. همچنین به گفته برخی علت معتاد شدن جک به هروئین در فصل ۳ کنار آمدن با مرگ تری است. در ادامه فصل تونی آلمیدا به جک می گوید که مثل او نمی گذارد که شغلش باعث شود میشل را از دست بدهد. در فصل ۴، نام تری در طول رابطه جک با آدری به میان می آید. در فصل ۵، جک به دخترش کیم می گوید این که او را رها کرده از مرگ تری برایش سخت تر بوده است. در فصل ۶، جک به برادرش گرم باور می گوید آخرین باری که او را دیده، روز تشییع جنازه تری بوده است. در فصل ۷ هم تونی به جک می گوید که دولت تری را مانند میشل برای اهداف خویش کشت و این جمله آن قدر جک را عصبانی می کند که تا مرز کشتن تونی پیش می رود. همچنین در این فصل رنه به جک می گوید که آیا مرگ تری را احساس کرده یا فکر کرده فقط در آن زمان ضروری بوده؟ در ادامه لری ماس به کلوئی ابرایان می گوید که متعجب است چگونه بعد از این همه سال که دوست جک بوده، زنده مانده ( اشاره به این که همه آشنایان جک کشته می شوند ) و همچنین لری به جک می گوید که نمی گذارد بلایی که سر تری آمد سر رنه نیز بیاید؛ و در آخر در همان فصل ۷ مشخص می شود که کیم نام دخترش ( نوهٔ جک ) را به یاد مادرش «تری» گذاشته است. [ ۲]
wiki: تری باور