ترکانیدن
لغت نامه دهخدا
- لب ترکانیدن ؛ اندک سخنی گفتن.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
ترکیدن، ترکانیدن، را بصدا دراوردن، شکاف برداشتن، تق کردن، تق تق کردن
منفجر شدن، ترکانیدن، با صدا ترکیدن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید