ترک خوردگی
/tarakxordegi/
معنی انگلیسی:
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه آزاد فارسی
تَرَک خوردگی (craquelure)
شبکه ای از تَرَک ها بر سطح پردۀ نقاشی که بر اثر قدمت ایجاد می شود. در نقاشی با اسلوب تمپرا، تَرک ها به زحمت تشخیص داده می شوند، ولی در پرده های رنگ روغنی کاملاً مشخص اند. ترک خوردگی از نشانه های معتبر قدمت اثر است. ترک هایی که به صورت مصنوعی برای جعل اثر به وجود می آورند، معمولاً قابل بازیابی اند. اگر تَرک خوردگی ها چندان نمایان نباشند که نقاشی را بدنما سازند، مرمّت گران معمولاً آن ها را رها می کنند و نادیده می گیرند.
شبکه ای از تَرَک ها بر سطح پردۀ نقاشی که بر اثر قدمت ایجاد می شود. در نقاشی با اسلوب تمپرا، تَرک ها به زحمت تشخیص داده می شوند، ولی در پرده های رنگ روغنی کاملاً مشخص اند. ترک خوردگی از نشانه های معتبر قدمت اثر است. ترک هایی که به صورت مصنوعی برای جعل اثر به وجود می آورند، معمولاً قابل بازیابی اند. اگر تَرک خوردگی ها چندان نمایان نباشند که نقاشی را بدنما سازند، مرمّت گران معمولاً آن ها را رها می کنند و نادیده می گیرند.
wikijoo: ترک_خوردگی
مترادف ها
ذره، شکاف، شکستگی، کسر، برخه، ترک خوردگی، بخش قسمت، تبدیل بکسر متعارفی کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید