فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه آزاد فارسی
تَرَک خوردگی (craquelure)
شبکه ای از تَرَک ها بر سطح پردۀ نقاشی که بر اثر قدمت ایجاد می شود. در نقاشی با اسلوب تمپرا، تَرک ها به زحمت تشخیص داده می شوند، ولی در پرده های رنگ روغنی کاملاً مشخص اند. ترک خوردگی از نشانه های معتبر قدمت اثر است. ترک هایی که به صورت مصنوعی برای جعل اثر به وجود می آورند، معمولاً قابل بازیابی اند. اگر تَرک خوردگی ها چندان نمایان نباشند که نقاشی را بدنما سازند، مرمّت گران معمولاً آن ها را رها می کنند و نادیده می گیرند.
شبکه ای از تَرَک ها بر سطح پردۀ نقاشی که بر اثر قدمت ایجاد می شود. در نقاشی با اسلوب تمپرا، تَرک ها به زحمت تشخیص داده می شوند، ولی در پرده های رنگ روغنی کاملاً مشخص اند. ترک خوردگی از نشانه های معتبر قدمت اثر است. ترک هایی که به صورت مصنوعی برای جعل اثر به وجود می آورند، معمولاً قابل بازیابی اند. اگر تَرک خوردگی ها چندان نمایان نباشند که نقاشی را بدنما سازند، مرمّت گران معمولاً آن ها را رها می کنند و نادیده می گیرند.
wikijoo: ترک_خوردگی
مترادف ها
ذره، شکاف، شکستگی، کسر، برخه، ترک خوردگی، بخش قسمت، تبدیل بکسر متعارفی کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
شقٌّ الزجاج = اثر باقی مانده روی شیشه ( ماشین ) از برخورد سنگ و ترک خورده. .
شقٌّ القمر =اثر باقی مانده روی ماه از برخورد شهاب سنگ و ترک خورده.
عراقی ها میگن: إنفِطرَت الجامة، إنکسرت الزِجاجة.
... [مشاهده متن کامل]
این تعبیر غلطه وباید بگن: إنشقّت الزُجاجة.
چون ( إنشقّ ) مفهوم تغییر کرده در میان مردم عراق وکشورهای عربی و بجاش "إنفطر" مورد استفاده قرار گرفت.
واین بعلّت کوچ اقوام مختلف ومتنوع از کل جهان به کشورهای عربی بوده.
. . .
به
ترک
شق
شق القمر
crack
رجوع کنید.
شقٌّ القمر =اثر باقی مانده روی ماه از برخورد شهاب سنگ و ترک خورده.
عراقی ها میگن: إنفِطرَت الجامة، إنکسرت الزِجاجة.
... [مشاهده متن کامل]
این تعبیر غلطه وباید بگن: إنشقّت الزُجاجة.
چون ( إنشقّ ) مفهوم تغییر کرده در میان مردم عراق وکشورهای عربی و بجاش "إنفطر" مورد استفاده قرار گرفت.
واین بعلّت کوچ اقوام مختلف ومتنوع از کل جهان به کشورهای عربی بوده.
. . .
به
ترک
شق
شق القمر
رجوع کنید.