ترویض

لغت نامه دهخدا

ترویض. [ ت َرْ ] ( ع مص ) نیک رام کردن ستور. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). ریاضت دادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || مرغزار کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). مرغزار ساختن زمین را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مانند روضه ساختن باران ، زمین را.( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || روضه ساختن زمین بی آب و گیاه را. ( از اقرب الموارد ). || لازم گرفتن مرغزار را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

فرهنگ فارسی

نیک رام کردن ستور ٠ یا مرغزار کردن ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس