ترویج
/tarvij/
مترادف ترویج: ابلاغ، اشاعه، انتشار، تبلیغ، تداول، رواج، روایی، نشر
برابر پارسی: رواگ، رواج دادن، بازارگرمی، رواگی، گسترش
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) رواج دادن روا کردن روایی دادن . ۲- ( اسم ) رواج روایی . جمع : ترویجات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. روا کردن چیزی.
مترادف ها
پیشرفت، ترقی، ترویج، ترفیع
پیشرفت، ترقی، ترویج، ترفیع، جلو اندازی
ترویج، پخش، انتشار، رواج، گسترش، تکثیر، تبلیغ، پراکنی، پخش رقم نقلی
ترویج، اعلام، اعلام دارنده
ترویج، زراعت، تربیت، کشت، تهذیب
تحریک، ترویج
ترویج، اعلام دارنده
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
فرارسانی
ترویج برابر گستردن و پخش کردن است.
ترویج عبارت است از مجموعه فعالیت های اطلاع رسانی، ترغیب و اثر گذاری که این سه کاملا با هم مربوط هستند.
( منبع کتاب مدیریت سازمان های ورزشی دکتر سجادی )
( منبع کتاب مدیریت سازمان های ورزشی دکتر سجادی )
رواج واژه ایست پارسی! اگر در زبان عربی بکار برده میشود و از آن واژگان دیگر ساخته شده دلیل بر آن نیست که عربی باشد! خیلی از این واژه ها رو خود ایرانیان برای زبان عربی ساختند!
رواجیدن.
گستردن
انتشار ، تبلیغ
فراگستری
رواج واژه پارسی نیست هم خانواده ی ترویج است
رواج واژه پارسی نیست هم خانواده ی ترویج است
گستراندن
پراکنش
پراکندگی
پراکندگی
در پارسی " رواگیدن " از بن رو ، رواگ به چم رواگ دادن .
رواگ کار = مروج
رواگ کار = مروج
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)