ترویج
/tarvij/
مترادف ترویج: ابلاغ، اشاعه، انتشار، تبلیغ، تداول، رواج، روایی، نشر
برابر پارسی: رواگ، رواج دادن، بازارگرمی، رواگی، گسترش
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) رواج دادن روا کردن روایی دادن . ۲- ( اسم ) رواج روایی . جمع : ترویجات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. روا کردن چیزی.
مترادف ها
پیشرفت، ترقی، ترویج، ترفیع
پیشرفت، ترقی، ترویج، ترفیع، جلو اندازی
ترویج، پخش، انتشار، رواج، گسترش، تکثیر، تبلیغ، پراکنی، پخش رقم نقلی
ترویج، اعلام، اعلام دارنده
ترویج، زراعت، تربیت، کشت، تهذیب
تحریک، ترویج
ترویج، اعلام دارنده
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ترویج از باب تفعیل
این واژه عربیه
با فاعل مروج همون رواج دهنده
اگر هم بگیم ریشه کهن تر از آن فارسی باشه ک اثبات این گفته خیلی سخته روشن ه ک این واژه دارای باب عربی و درهم تنیدگی داره
دوستان این ک هرچی واژه میشناسیم و نه بیایم بگیم فارسی ه پارسی تر بودن ما و واقعی بودن ادعای ما رو نه تنها نمی رسونه که نشون میده ما ن تنها کمکی به زنده نگهداشتن این زبان نکردیم که درست پی هرز رفتیم و پارسی رو آلوده تر کردیم
... [مشاهده متن کامل]
عربی بیشتر واژه هاش وام داره عبری ه نه پارسی
ما واسه اونا واژه نساختیم مگر اینکه چیزی بوده باشه ک جهان عرب ب دلیل بدوی بودن اون وسیله رو نداشتن ک واژه گذاری هم کرده باشم
این ادعا ک ما واسه زبان عرب واژه ساختیم میشه رد کرد چرا ک پیش از ما عرب همنشین یهود بوده نه زرتشتی ها ک هر دوره زبان اداری رسمی خودمون داشتیم ک در کل امروزه همه رو پارسی نامیدیم
ولی پس از اسلامیزه شدن ایران چون زبان عرب خلاف این که دارای باب بود اما فرم نوشتاری ک بوروکراسی گونه باشه نبود چون عرب زندگی اداره ای نداشت ب همین خاطر بود ک زبان عربی رو ایرانی ها بیشتر میشه گفت قانون مند کردن تا لطفی باشه ب زبانی ک تنها سینه ب سینه دست ب دست میشد و انگشت شمار نوشتن رو میشناختن
همانگونه ک تاریخ ثبت کرده ایرانی ها دستور زبان عربی رو ساختن ک بشه از عربی در نظام اداری ب کار بست
این واژه عربیه
با فاعل مروج همون رواج دهنده
اگر هم بگیم ریشه کهن تر از آن فارسی باشه ک اثبات این گفته خیلی سخته روشن ه ک این واژه دارای باب عربی و درهم تنیدگی داره
دوستان این ک هرچی واژه میشناسیم و نه بیایم بگیم فارسی ه پارسی تر بودن ما و واقعی بودن ادعای ما رو نه تنها نمی رسونه که نشون میده ما ن تنها کمکی به زنده نگهداشتن این زبان نکردیم که درست پی هرز رفتیم و پارسی رو آلوده تر کردیم
... [مشاهده متن کامل]
عربی بیشتر واژه هاش وام داره عبری ه نه پارسی
ما واسه اونا واژه نساختیم مگر اینکه چیزی بوده باشه ک جهان عرب ب دلیل بدوی بودن اون وسیله رو نداشتن ک واژه گذاری هم کرده باشم
این ادعا ک ما واسه زبان عرب واژه ساختیم میشه رد کرد چرا ک پیش از ما عرب همنشین یهود بوده نه زرتشتی ها ک هر دوره زبان اداری رسمی خودمون داشتیم ک در کل امروزه همه رو پارسی نامیدیم
ولی پس از اسلامیزه شدن ایران چون زبان عرب خلاف این که دارای باب بود اما فرم نوشتاری ک بوروکراسی گونه باشه نبود چون عرب زندگی اداره ای نداشت ب همین خاطر بود ک زبان عربی رو ایرانی ها بیشتر میشه گفت قانون مند کردن تا لطفی باشه ب زبانی ک تنها سینه ب سینه دست ب دست میشد و انگشت شمار نوشتن رو میشناختن
همانگونه ک تاریخ ثبت کرده ایرانی ها دستور زبان عربی رو ساختن ک بشه از عربی در نظام اداری ب کار بست
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




ارتقاء
فرارسانی
ترویج برابر گستردن و پخش کردن است.
ترویج عبارت است از مجموعه فعالیت های اطلاع رسانی، ترغیب و اثر گذاری که این سه کاملا با هم مربوط هستند.
( منبع کتاب مدیریت سازمان های ورزشی دکتر سجادی )
( منبع کتاب مدیریت سازمان های ورزشی دکتر سجادی )
رواج واژه ایست پارسی! اگر در زبان عربی بکار برده میشود و از آن واژگان دیگر ساخته شده دلیل بر آن نیست که عربی باشد! خیلی از این واژه ها رو خود ایرانیان برای زبان عربی ساختند!
رواجیدن.
گستردن
انتشار ، تبلیغ
فراگستری
رواج واژه پارسی نیست هم خانواده ی ترویج است
رواج واژه پارسی نیست هم خانواده ی ترویج است
گستراندن
پراکنش
پراکندگی
پراکندگی
در پارسی " رواگیدن " از بن رو ، رواگ به چم رواگ دادن .
رواگ کار = مروج
رواگ کار = مروج
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)