تروم

لغت نامه دهخدا

ترؤم. [ ت َ رَءْ ءُ ] ( ع مص ) بخشودن و مهربان شدن بر کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ترحم بر کسی. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || ناله کردن و آرزومند شدن ناقه به بچه. ( از اقرب الموارد ). || مشتاق شدن به چیزی. ( از المنجد ).

تروم. [ ت َ رَوْ وُ م ُ ] ( ع مص ) سخریه کردن به کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

فرهنگ فارسی

بخشودن و مهربان شدن بر کسی ترحم بر کسی یا ناله کردن و آرزومند شدن ناقه به بچه مشتاق شدن به چیزی .

پیشنهاد کاربران

بپرس