تروال

لغت نامه دهخدا

تروال. [ ت َ ] ( اِ ) برگ گیاه باشد و در فرهنگ زمان گویا بجای را، زای منقوطه مرقوم است. ( فرهنگ جهانگیری ) ( ازفرهنگ رشیدی ). برگ گیاه را گویند و با زای نقطه دار هم باین معنی آمده است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). برگ گیاه را گویند و با زای نقطه دار و زای فارسی هم باین معنی آمده است. ( برهان ). شاخه های نازک و باریک. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تزوال و تژوال و تژاول شود.

فرهنگ فارسی

شاخه نازک درخت، برگ گیاه
برگ گیاه باشد و در فرهنگ زمان گویا بجای را زای منقوطه مرقوم است ٠

فرهنگ عمید

۱. شاخۀ نازک درخت.
۲. برگ گیاه.

پیشنهاد کاربران

بپرس