ترهیب. [ ت َ ] ( ع مص ) ترسانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || بد حال شدن ناقه از رفتن بعد از آن بحال آمدن آن از خوردن علف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ترسانیدن . جمع : ترهیبات .
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) ترسانیدن . ۲ - (مص ل . ) بدحال شدن .
فرهنگ عمید
ترسانیدن.
پیشنهاد کاربران
ترسانیدن ، ارعاب ، ایجاد ترس کردن مثلا مجازات ترهیبی مانند : زندان که باعث می شود بزهکار مانند راهبی ترک دنیا کند