ترهل

لغت نامه دهخدا

ترهل. [ ت َ رَهَْ هَُ ] ( ع مص ) نرم گوشت شدن و نرم شدن عضو. ( از کنز ). و در منتخب بمعنی سست شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). سست و جنبان شدن. ( ناظم الاطباء ). سست و جنبان گوشت شدن اسب و مرد. ( از اقرب الموارد ). رَهِل ( سست و جنبان گوشت ) شدن. ( از المنجد ). رخاوت و استرخاء گوشت. ( بحر الجواهر ). و رجوع به ترهیل شود.

فرهنگ فارسی

نرم گوشت شدن و نرم شدن عضو ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس